یکی از معضلات دنیای امروز در عصر شبکههای اجتماعی، دور شدن مردم از رسانههای عمیقتر و ریشه دارتری مثل کتاب است، کتاب و مطالعه که هیچ وقت کهنه نمیشود و هیچ وقت جای آن را با چیز دیگری نمیتوان عوض کرد.
در موضوعهای دینی هم همین طور است، گاهی به بعضی جوانها که ادعا میکردند سؤال و پرسشهای زیادی درباره دین دارند که هیچ گاه پاسخ نگرفته اند میگویم، خب، چقدر مطالعه کردید؟ چند کتاب در عقاید دینی خواندید؟ میتوانید یک کتاب درباره عقاید دینی خود که آن را تمام کردید نام ببرید؟
علمای دین کتابهای زیادی در باب عقاید دینی نوشته اند، کتابهایی که به استدلالهای ما برای اثبات این اصول میپردازد، یکی از سؤالهای پرتکرار جوانها در این باب این است که ما میگوییم خدایی هست و یکی است و فلان و فلان، چون خود خدا گفته؟ یا اینکه ما میگوییم باید پیامبری باشد و فلان خصوصیات را داشته باشد، چون خود پیامبر فرموده است؟ در ذهن ایشان این ایراد متصور میشود که این طور که نمیشود منبع اثبات چیزی خود آن چیز باشد! که در اصطلاح به آن «دور» میگویند.
پاسخ این است کهای جوان عزیز، اشکالی که در ذهن مبارک تو آمده؛ اما باید به راه افتاد و سراغ قفسه کتابهای دینی را گرفت، یا از اهل فن نام چند کتاب درباره عقاید دینی و کلام اسلامی را پرسید و با توجه به سطح علمی خودمان شروع به مطالعه کنیم، آنگاه خواهیم یافت که پایه علوم دینی به استدلالهای عقلانی محکم شده است، در تمام دنیا یکتا پرستان عالمانی دارند که کتابهایی درباره اثبات عقلانی پایههای دینی نوشته اند، مثلا از علمای ما کتابی با نام «براهین اثبات خدا» وجود دارد که به اثبات برهانی و عقلانی وجود و صفات خداوند میپردازد
پس همان طور که بارها گفته شده است یکی از موضوعهایی که ما باید حتما درباره آن مطالعه کنیم و برنامه مطالعه داشته باشیم؛ ریشههای دین و همان عقاید و اصول دین است که به ما گفته اند، اصول دین برخلاف فروع آن اصلا تقلیدی نیست؛ بلکه تحقیقی است، یعنی هر فرد باید برنامه داشته باشد و برای سؤالات خود دنبال جواب باشد و در این مسیر شک داشتن درباره موضوعهای مختلف باید انگیزهای برای وارد شدن به عرصه مطالعات دینی باشد، سیری که میتواند از یک انسان شکاک؛ یک فیلسوف، یک عارف، یک فقیه و ... بسازد.